در انقلاب شاه اول حرف انقلابیون را نمی شنید و انقلابیون هی بیشتر فریاد کشیدند و عصبانی تر شدند. بالاخره زمانی که شاه صدای انقلابیون را شنید و گفت پیام انقلاب شما را شنیدم، دیگر انقلابیون آنقدر در هیجان و هیاهوی انقلاب خود گم شده بودند که صدای شاه را نشنیدند. انقلاب اسلامی حاصل برخورد تاریخی یک حکومت نابالغ با یک جامعه مدنی نابالغ بود. اگر یکی از این دو بالغ بود، صدای دیگری را به موقع میشنید و نمیگذاشت کار به فروپاشی بکشد؛ بلکه پیش از نقطه فروپاشی، برای یک انتقال عقلانی در قدرت، به تفاهم می رسیدند.
حکومت اکنون چنان خودش را در بحران گرفتار کرده است که دیر یا زود باید بین پذیرش پاردایم شیفت (افق گشایی / دگرش پذیری) یعنی پذیرش تغییرات جدی در اولویتبندی اهداف و چیدمان ساختار خویش یا تن دادن به درهمریزی ساختار کنونی تصمیم بگیرد. اصلا دیگر نیازی به نقد نیست. نقد مربوط به زمانی است که بحران نیامده است؛ میگوییم و نقد میکنیم بلکه بحران نیاید. اکنون دیگر بحران آمده است، خود بحران بهترین ناقد عملکرد این ساختار قدرت است.
درباره این سایت